ابزار تلگرام

تیک ابزارابزار تلگرام برای وبلاگ

اشعار فاطمیه - روضه کوچه - حسن لطفی - تیشه های اشک - پایگاه اشعار مذهبی ، اشعار مداحی، اشعار آئینی
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قالب وبلاگ

codebazan

تیشه های اشک - پایگاه اشعار مذهبی ، اشعار مداحی، اشعار آئینی

درباره ما


پایگاه تخصصی اشعار آئینی و مذهبی

نویسندگان

آمار بازدید وبلاگ

بازدید امروز :507
بازدید دیروز :203
کل بازدید ها :6142674

در محضر قرآن

سوره قرآن

در محضر شهداء

وصیت شهدا

مهدویت

مهدویت امام زمان (عج)

مطالب اخیر

لینک دوستان

آرشیو مطالب

عاشورا

دانشنامه عاشورا

احادیث موضوعی

حدیث موضوعی
تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی تیشه های اشک - پایگاه تخصصی اشعار آئینی

غروب بود و غمی می وزید در کوچه
و پلک فاجعه ای می پرید در کوچه

هوا گرفته زمین تیره آسمان ها تار
غروب بود و شب امّا رسید در کوچه

در امتداد دو دیوار سنگی نزدیک
فرشته ای پر خود می کشید در کوچه

و کودکی که پر چادری به دستش بود
کنار مادر خود می دوید در کوچه

مسیر خانه همین بود وچشم او می دید
چگونه راه به پایان رسید در کوچه

در امتداد دو دیوار سنگی نزدیک
چهل نفر همه از سنگ دید در کوچه

به خشم پنجه ی خود می فشرد نامردی
همانکه لب ز غضب می گزید در کوچه

کشید چادر مادر، بیا که برگردیم
کبوترانه دلش می تپید در کوچه

چه شد که زد، چه به روزش رسید با سیلی
صدای مادر خود می شنید در کوچه

چه شد که زد، که ز دیوار هم صدا آمد
به ضربه ای نفسی را برید در کوچه

غروب بود و دلی مثل گوشواره شکست
و کودکی شده مویش سپید در کوچه
***حسن لطفی***


نویسنده سائل در شنبه 90/2/10 | نظر
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبگاه محفوظ و متعلق به مدیر آن می باشد...
<